گرمایش جهانی ؛ روایتی از تصویر ترسناک جهان در سال 2050
گرمایش جهانی ؛ روایتی از تصویر ترسناک جهان در سال 2050
«صبح به خیر، با برنامه خبری پیشبینی وضع آبوهوا برای روز ۲۱ ژوئن ۲۰۵۰ خدمت شما هستیم؛ دریاها ناآرام خواهند بود، با طوفانهای خطرناکی روبرو میشویم و میدان دید در حالت ضعیف و بسیار ضعیف قرار میگیرد، چشمانداز فردا زیبا نیست.»
جاناتان واتس دبیر بخش محیط زیست جهان گاردین در گزارشی به پیشبینی وضع اقلیم جهان در سال ۲۰۵۰ پرداخته است.
نیو صدر:
«صبح به خیر، با برنامه خبری پیشبینی وضع آبوهوا برای روز ۲۱ ژوئن ۲۰۵۰ خدمت شما هستیم؛ دریاها ناآرام خواهند بود، با طوفانهای خطرناکی روبرو میشویم و میدان دید در حالت ضعیف و بسیار ضعیف قرار میگیرد، چشمانداز فردا زیبا نیست.»
روزنامه گاردین در گزارشی نوشته است که اگر شرایط انتشار گازهای گلخانهای به همین شکل ادامه پیدا کند، این جملات میتواند خبر هواشناسی باشد که در اواسط قرن میشنوید، البته با فروپاشی اجتماعی که برای ۳۰ سال آینده پیشبینی شده است، این که در آن زمان هنوز مراکزی برای هواشناسی وجود داشته باشد، شاید خود یک دستآوردی باشد!
پیشبینی از سال ۲۰۲۰ درست درآمد
خبرنگارها معمولا از این که درباره آینده حرف بزنند میترسند، ما تمرین دیدهایم که درباره گذشته خیلی نزدیک گزارش بدهیم. اما در سال ۲۰۰۴ تیم رادفورد دبیر بخش علوم گاردیان مطلبی درباره شکل جهان گرم شده در سال ۲۰۲۰ نوشته بود، چیزی که حال و روز امروز ما را توصیف میکرد. او در سالی این مطلب را نوشت که بوش در کاخ سفید بود، پرتوکول کیوتو در کنگره آمریکا با انتقادات فراوانی روبرو شده بود و شرکتهای نفتی میلیونها دلار برای تحقیقات غیرواقعی سرمایهگذاری میکردند.
رادفورد در آن زمان روزی را پیشبینی کرد که دیگر گرمایش جهانی به راحتی قابل انکار نیست. او نوشته بود: «تا سال ۲۰۲۰ حبابهای تغییراقلیم ظاهر میشوند.»
حرفهای او هم تا حد زیادی درست از آب درآمد، در سال گذشته به کمک گرتا تونبرگ ۶ میلیون نفر نسبت به گرایش جهانی اعتراض کردند، بسیاری از سیاستمداران و کارشناسان زیستمحیطی وضعیت اضطرار اقلیمی اعلام کردهاند. این پیشبینیهای درست دبیر علوم گاردین نشان میدهد علم اقلیم شناسی در سال ۲۰۰۴ هم تا حد زیادی دقیق بود.
حالا همین علم پیشبینی میکند که اگر میزان انتشارات گازهای گلخانهای در دهه آینده کاهش پیدا نکند، با مسائل ترسناکی در آینده روبرو میشویم.
جهان در سال ۲۰۵۰ چگونه خواهد بود؟
اگر بشریت با همین نرخ به سوزاندن سوختهای فسیلی ادامه بدهد، در سال ۲۰۵۰ از فضا به راحتی میتوانید تغییر زمین را مشاهده کنید، زمین به عنوان سیارهای آبی رنگ شناخته میشود که سال ۱۹۷۲ در زمین مشاهده شد. یخهای قطبی تقریبا هر سال آب میشوند، جنگلهای سبز آمازون، کنگو و گینه نو تا حد زیادی کوچک شده و احتمالا در دود هستند و احتمالا در نیمه شمالی کره زمین یک حلقه بیابانی تشکیل شده است.
با افزایش سطح آب اقیانوسها به اندازهی ۳۰ سانتیمتر، شکل ساحلها تغییر کردهاند، در هنگام جزر و مدها و طوفانهای شدید دیگر مرز بین آب و خشکی از بین میرود و جادههای ابرشهرها را شبیه کانال ونیس میکند.
در خشکیها افزایش دما دیگر با فیزیک و شیمی قابل توجیه نیست، افزایش دما منجر به نابودی روابط اجتماعی شده، اقتصاد، سیاست و سلامت مردم هم از این بحران آسیب میبینند. حالا دیگر نسل گرتا به دوره میانسالی خود رسیدهاند و فرزندان آنها بیش از هر زمانی با ترس نابودی تمدن مواجه شدهاند. آنها با اضطراب زندگی میکنند که اجدادشان تصور آن را هم نمیکرد.
جهان در سال ۲۰۵۰ خصمانهتر، بیثمرتر، شلوغتر، متنوعتر است. در مقایسه با سال گذشته تعداد درختان بیشتر اما تعداد جنگلها کمتر است. ثروتمندان در پناهگاه هایی با سیستم تهویه که دیوارهای بلندتری زندگی میکنند. فقیران و دیگر گونهها در معارض خطرات بسیار سختی قرار گرفتهاند. همه از گرانی، درگیری، استرس و افسردگی رنج میبرند.
«راهرویی به سمت اوج آشوب اقلیمی»
این راهرویی به سمت اوج آشوب اقلیمی است، چند سال قبل دمای جهان نسبت به میانگینش ۱.۵ درجه سلسیوس زیاد شد و حالا دارد به سمت افزایش ۳ درجهای یا ۵ درجه حرکت میکند. احتمالا اوج دما لسآنجلس، سیدنی، لندن، مادرید و لیسبون به ۵۰درجه سلسیوس رسیده است. دمای لندن مانند ۳۰ سال قبل بارسلونا شده است. در سرتاسر جهان خشکسالیها شدیدتر شدهاند و اکستریمهای گرمایی به واقعیت زندگی ۱.۶میلیرد نفر تبدیل شده است. برای مدتی ماراتون، جامجهانی و المپیکها دیگر به دلیل گرمای زیاد به جای تابستانها در زمستانها برگزار میشدند و حالا دیگر اصلا خبری از این مسابقات نیست. دیگر کاهش انتشار به عملی غیرممکن تبدیل شده است و جهان حال بازی کردن ندارد.
اما مسئله اصلی برای کشورهای فقیرتر است، کشورهای فقیر ساحلی هرسال با طوفان و حوادث مرتبط به افزایش سطح آب اقیانوسها روبرو میشوند. بعد از جاکارتا دیگر پایتختهای بزرگ جهان که در معرض خطر هستند، جابهجا شدهاند، شرکتهای بیمه دیگر برای حواث طبیعی خدمات ارائه نمیدهند و …
میشل من، مدیرعامل مرکز مطالعات علوم زمین در دانشگاه پنسیلوانیا در این رابطه میگوید: « تا ۲۰۵۰ اگر نتوانیم جلوی گرمایش جهانی را بگیریم، حوادث اقلیمی که در چند سال اخیر زیاد شدهاند تا آن زمان به اتفاقاتی عادی تبدیل میشوند. با انقراض انسان روبرو نمیشویم اما با یک سقوط اجتماعی مواجه میشویم.»
امنیت غذایی در خطر
از سویی تا آن زمان گرسنگی به شکل فاجعهباری زیاد میشود، پیشبینی شده که بخاطر تغییر اقلیم میزان تولیدات مواد غذایی در هر دهه ۲ تا ۶ درصد کاهش پیدا کند، از سویی تا سال ۲۰۵۰ جمعیت جهان به ۹.۲ میلیارد نفر میرسد و در نتیجه یک ناامنی غذایی به وجود میآید.
در مواجهه با این خطر مردم مجبور به مهاجرت شدهاند، پیشبینی شده است که تا اواسط قرن میلادی جمعیت مهاجرین به ۵۰ تا ۷۰۰ میلیون نفر برسد. از سویی آتشسوزی، سیل و خشکسالی هم جمعیت زیادی را مجبور به مهاجرت میکند.
در ۲۰۵۰ سیاستهای کاملا اقتدارگرایانهای علیه تغییراقلیم اعمال میشود، در حالی که ۳ دهه قبل از آن مردم نسلی از پوپولیستها رای دادند، افرادی که ترجیح میدادند به جای تمرکز روی میزان انتشار گازهای گلخانهای روی مهاجرت ناشی از گرمایش زمین تمرکز کنند، زمانی هم که مردم متوجه اشتباهشان شدند دیگر دیر شده بود. در ۲۰ سال قبل سیاستمداران دیگر منکر تغییراقلیم نشدند و سعی کردند با فناوریهای جدید مقابله آن ایستادگی کنند، روشهایی پرهزینه اما کم اثر.
طوفانی در راه است
برخلاف پیشبینی رادفورد از سال ۲۰۲۰، این دیدگاه نسبت به سال ۲۰۵۰ وابستگی زیادی به رفتار انسان دارد، رفتاری که نسبت به قوانین ترمودینامیک کمتر پیشبینی میشود، بسیاری از ترسهای نوشته شده هم اکنون وارد اقلیم شدهاند اما واکنش ما به آنها هنوز مشخص نیست.
به شکل علمی این را میدانیم که با تغییر رفتر انسان خطرات تغییراقلیم هم کاهش پیدا میکند، به شکل روانشناسی و سیاسی هم میدانیم که اگر روی امید و راهحلهای کنونی به جای ترس از دست دادههایمان تمرکز کنیم، میتوانیم فورا شرایط را تغییر بدهیم.
قطعا طوفانی در راه است، سوال اصلی این است که چگونه با آن مواجه میشویم؟